من به اندازه زيبايي تو غمگينم
در ميان من و تو فاصله هاست .
گاه مي انديشم ،
- مي تواني تو به لبخندي اين فاصله را برداري !
تو توانايي بخشش داري .
دستان تو توانايي آن را دارد ؛
- كه مرا،
زندگاني بخشد .
چشمهاي تو به من مي بخشد
شور عشق و مستي
و تو چون مصرع شعري زيبا،
سطر برجسته اي از زندگاني من هستي.
.
.
.
*****
من در آيينه رخ خود ديدم
وبه تو حق دادم.
آه مي بينم، مي بينم
تو به اندازه تنهايي من خوشبختي
من به اندازه زيبايي تو غمگينم
*****
چه امید عبثی
من چه دارم که تو را درخور؟
هیچ
من چه دارم که سزاوار تو
هیچ
تو همه هستی من، هستی من
تو همه زندگی من هستی
تو چه داری؟
همه چیز
تو چه کم داری؟
هیچ
*****
بي تو در مي يابم،
چون چناران كهن
از درون تلخي واريزم را.
كاهش جان من اين شعر من است .
آرزو مي كردم،
كه تو خواننده شعرم باشي .
- راستي شعر مرا مي خواني ؟ -
نه، دريغا، هرگز،
باورم نيست كه خواننده شعرم باشي .
كاشكي شعر مرا مي خواندي!
*****
...
گاه مي انديشم،
خبر مرگ مرا با تو چه كس مي گويد ؟
آن زمان كه خبر مرگ مرا
از كسي مي شنوي، روي تو را
كاشكي مي ديدم .
شانه بالا زدنت را،
- بي قيد -
و تكان دادن دستت كه،
- مهم نيست زياد -
و تكان دادن سر را كه،
- عجيب ! عاقبت مرد ؟
- افسوس !
- كاشكي مي ديدم !
من به خود مي گويم :
"چه كسي باور كرد
جنگل جان مرا، آتش عشق تو خاكستر كرد؟
حمید مصدق
دنیا را بد ساخته اند ...کسی را که دوست داری،تو را دوست ندارد...کسی که تو را دوست دارد،تو دوستش نداری...اما کسی را که هم تو دوستش داری و او هم تو را دوست دارد به رسم و آیین هرگز به هم نمی رسید...و این رنج است
ای كاش جمله زيبای دوستت دارم
بی هيچ غرضی بر زبان ها جاری بود!
ای كاش از گفتن دوستت دارم
از ترس سوءتفاهم ها و غلط انديشی ها باز نمی ايستاديم،
... ...
ای كاش محبت را بی هيچ چشمداشتی
حتی چشم داشت محبت،
به او كه دوستش داريم هديه ميداديم
ای كاش مهربون بودیم
ای كاش
هرکسی خودش بهتر از همه میدونه که دردش چیه و درمونش چی....فقط کافیه ازش فرار نکنی ...باهاش بمونی ...حسش کنی...لمسش کنی .باهمه ترسناکیش.......با دوستتون موافقم ...تو اینطور مواقع مغز و عقل برای حل مشکل عقیمه ...کار عقل چرتکه و حساب کتابه....تو اینجور وقتا به چیزی فراتر از عقل نیازه ....حس....اما حس زمانی راه حل درست رو ارائه میکنه که مغز خفه خون گرفته باشه....عقل و حس... ایندو از دو سرزمین بیگانه هستن و هیچکدوم توان ورود به قلمرو دیگری رو ندارن..............همواره عاقل و با احساس باش
آقا ایرج اینکه می گین چنین احساسی کیمیاست واقعا موافقم. باید خیلی بزرگ شد تا به اینجا رسید. باید گذشت. باید چشمها را همراه قلبمون شست. باید بیدار موند. باید خوب نگاه کرد. باید دید تا اعماااااق وجودیه زندگی رو. باید زندگی و حس کرد. نه با دستات. نه با قلبت. اینها الکی اند. با مغزمون باید حسش کنیم. دوستی می گفت حس اینطور مواقع خیلی قویه ...... بیخیال . نمی دونم چی دارم می گم. بی خیال. یکی بگه من چیکار کنم. شماها دوستمین دیگه؟؟؟ تا الان که هندونه بار هم نمی کردیم. یکی بگه من چیکااااااااااااااااااااااار کنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
خوب کارش نمیشه کرد در تنهائی این طور اندیشیدن رویائی خوبه؟ بشرطی که در دنیای واقعی بخوابمون نبره که خوب نخواهد بود!؟ برای نامزد بازی هم خوبه!؟ اما در دنیای واقعی فقط شعاره ؟ مرد و زن هم نداره؟ کاربردی بیاندیشیم تا کامروای نسبی گردیم؟ برای رسیدن به چنین احساسی خیلی بایدها نیاز دارد که از نظر اتفاق اماری چیزی کیمیاست !؟ خوابمون نبره که غفلت خواهد بود؟ 65 تا 79 درصد را باید رضایت داد و اگر هنری باشه میشود به 80-85 رسوندش - سپاس
واي چقدر قشنگ بود عزيزم خيلي خيلي قشنگ بود
202676 بازدید
238 بازدید امروز
522 بازدید دیروز
3208 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian