ساعت 11:30 ظهره
من یک ساعته از خواب بیدار شدم
هنوز تصمیمی واسه ناهار ندارم
الانه است سر و کله ی شوهر گرامی پیدا بشه
آی لاوی یو پی ام سی
و هنوز تصمیمی واسه ناهار ندارم
اشتباه نکنید
من ناهار نمی پزم
دقت کردین یه روزایی همچین الکی گوشی رو آن لاک میکنی ببینی کسی اس ام اس داده یا نه؟
قدرت خدا عین هر دفعه هم دماغ سوختگیه..
دروغ چرا؟ یه دفعه: مشترک گرامی تولدت مبارک
تولد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!بعد دهن مبارکتون گشاد می شه
آره عزیزم امروز تولدته
تولد یه روزگیت
دیدین یه روزایی بیخودی یه حس ناجور میاد سراغت که دلت میخواد همه خاطراتت رو تف کنی گوشه خیابون بعد بزاری همون جوری بمونه حال همه رو بهم بزنه؟
روزی صدبار تو اینترنت میچرخی و یه نیم صفحه مطلب واسه این پایان نامه بی صاحابت نمیسرچی.
همه ی کارهای مردم و با کمال میل انجام می دی، اما یه سر نمی ری دبیرستانت اصل مدرک پیش دانشگاهی تو بگیری واسه استعلام به دانشگاه که شاید بعد مرگت، مدرکت و بزارن کف دستت؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
شده تا الان اون جامدادی بنفشه کلاس سومت که روش عکس یه خانواده کارتونی داشت و تو اسباب کشی گم و گور شد و دقیقا تو همین لحظه دلت بخوادش؟
یهو یادت میاد همکلاس اول دبیرستانت که از قضا هیچ حالی هم باهاش نداشتی و یکی دوسال بعد شنیدی مرده ، بیفتی و فکر کنی حال الآنه باباش چجوریه ، آخه میگن نمیذاشت دخترشو تنهابزارن تو قبر میخواست باهاش بره..
یهو یاد آرزوهایی می افتی که کلاس اول دبیرستان داشتی!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
آرزوهاتم که قدرت خدا یه دونه شم جا نمونده به همشون رسیدی.
حالا هی به خودت میگی: اصلان یه وضعی..
خدا نوشت: به داده هات شکر به نداده هات بیشتر
الان اگه نینا بود اینا رابراش می گفتم، تندی مهر تائید و می زد به حرفام آخرشم می گفت: منم دلم برای مامانیم تنگ شده.................حالا یکی بیاد حال این و خوب کنه یاد مامانی خدا بیامرزش افتاد...........اصلا چه ربطی داشت؟؟؟؟؟خل شدی دختر؟؟؟ بی خیال بریم بگردیم؟؟؟ آخه نینا جون یه کم من و نصیحت کن..... ای باباااااااا
شده تا الان با 120 تا سرعت تو آزاد راه رانندگی کنی، یهو کمربند تو باز کنی، شیشه ها را بکشی پایین، بعد هی پدال گاز و فشار بدی، با نهایت سرعت بری سمت ماشین روبه رویی، بعد ناگهان ............................ به خودت میایی می بینی ناخودآگاه سرعتت کم شده، تو یه لحظه فکر می کنی، تصمیم می گیری، عملیش می کنی،فکر می کنی، در جا می زنی، سرعتت کم می شه، یاد اونایی می افتی که نگرانت اند، حالا ماشین روبه رویی چی می شه، بی خیال...................
حرف از تولد یه روزگی بود.
تنویر اذهان عمومی از ما: هیچ اتفاق بدی نیفتاده. ما همه خوبیم. ارشد هم امتحان نداده ایم.(دلمان نخواسته است)
خط خطی
خط خطی
خط خطی
از نو شروع می کنیم......................
ساعت 12 است
من حالم خوبه
همه چی آرومه
ناهار نداریم
آی لاوی یو خودم و خودت
آسمون که همیشه آبی نیس
برگ درختای قشنگ هم که همیشه سبزنیستن
ناامیدنشو...
باتوام-با کسی که ازمشکلات زندگی خسته شده
بی خیال...
همیشه همینطوربوده...
که گاهی خنده باشه گاهی غم...
این ناهمواری هاست که باعث میشه
قدرمناطق هموارروبدونیم...
آقا کامران خوش آمدین.بله همینطوره که شما می گین
آقا بهمن همینطوره که شما نمی گین. مرسی از حضورت
نینا جون،خیر از زندگیت ببینی برو برس به کارت، شب عیدی دست از سر کچل من بردار،نمی شه که الان رفت دور زد با این خیابوناااااااااااا.یه روزه رفتیاااا بزار بری حالا بعد دلت تنگ بشه.روح مامانیتم شاد یه سر برو بهشت زهرا تا اونجایی.فدات. شوخی شوخی شد پیامک بازیااااااااااااااااا
واسه همین دیونه بازیاته که عاشقتم!!!!
آره راست راست ګفتی دلم برای مامانیم تنګ شده اما چاره ای نیست جز سرکردن!!!
حیف اصفهان نیستم وګرنه زنګ زده بودم که بریم دور بزنیم!
انرژی من دوست قشنګم آره زندګی ادامه داره
دلم برات تنګ شده
آقا داریوش
دیروز یا دیشب یا امروز چه فرقی می کنه مهم به دنیا اومدنه.
آقای سورنا بله همینطوره
خانم...مگه هر کی با عشقه خوشحاله؟؟؟؟ وقتی دو تا باشین مشکلات هم مضاعفه، سختی ها، غم ها،....حالا کی می گه باید حتما شوهر آدم نظریه شاد بودن و واسه آدم صادر کنه؟؟؟تلقین نمی خواد عزیزم، قلبا باورش کن. همه چی آرومه
این جریان تولد یه روزگیت رو من سر در نیووردم......یعنی دیروز دنیا اومدی یا دیشب؟؟؟؟
رها جون چندروز پیش همسر گراممان تزی داد، گفت راضی بیا دیگه غصه نخوریم،بیا یه راه حل پیدا کنیم،بیا تلاش کنیم و امیدوار باشیم، منم همینطوری گفتم باشه، چشم، اما اهمیت ندادم،حتی یه کتاب داد دستم که راحت تر حرفاش و هضم کنم. کتاب (حکایت دولت وفرزانگی) به همراه یه گل سرخ.گفت بخون لازم میشه. منم نخوندمش راستش، وقتی هم پرسید خوندیش الکی گفتم آره......(همسری حالا شب نیایی برزخ بشیاااااا) دیروز عجیییییب ایشون خوشحال بودن، عجیبااااااااااااااااااا؟؟؟ دیشب پرسیدم چیزی شده؟ مشکلات در شرف حل اند انشالله، گفت نه خانومی، مشکلات همچنان ادامه دارد.....اما .... من تصمیم گرفتم دیگه شاد باشم، شاد و خوشحال...صبح که نه ظهر که از خواب پا شدم، اول کتابه را خوندم ...بعد فکر کردم دیدم راست می گه این مرد ما.....چرا من اینقدر گیجم آخه؟؟؟؟.... و زندگی تغییر کرد...مشکلاتم حل اش می کنیم دوتایی...ظهر هم کوکو سبزی پختم خوردیم جاتون خالی.....الان هم ما شادیم و زندگی عالیه ... به همراه همه ی مشکلاتش
یه بار دیگه متن و بخون... میبینی انرژی ازش میباره...مثبت بخونش
رها جون خیلی دوست دارم
سلام
آقا ایرج تو آزادراه شاخ به شاخی که نداره از عقب می کوبی به ماشین روبه رویی با هم می رین بیمارستان.بعدش هم من که اینکارا نکردم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ سرعت و تندی کنترل کردم.الانم حرف ازینه که زندگی و عشق است.آقا همایون...............از به هم ریختگی بفرمایید بیرون.....همه چی آرومه......زندگی را عشق است......مریم جون.....زندگی را عشق است ....میسازیمش
203430 بازدید
291 بازدید امروز
206 بازدید دیروز
3464 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian